جدول جو
جدول جو

معنی کج بحثی - جستجوی لغت در جدول جو

کج بحثی
(کَ بَ)
عمل کج بحث. یاوه گویی و نامعقولی در مباحثه. (ناظم الاطباء). خطا رفتن در مباحثه و یاوه گویی. (فرهنگ فارسی معین) :
خروشان از کجک دیدم چو فیلان را یقینم شد
که عاجز می توان کردن بکج بحثی فلاطون را.
میرزا معزفطرت
لغت نامه دهخدا
کج بحثی
خطا رفتن در مباحثه و یاوه گویی
تصویری از کج بحثی
تصویر کج بحثی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ بَ)
یاوه گوی در مباحثه و گفتگو. (ناظم الاطباء). کسی که در مباحثه راه خطا رود و بیهوده گوید. (فرهنگ فارسی معین) :
مهر خاموشی حصاری شد ز کج بحثان مرا
ماهی لب بسته را اندیشه از قلاب نیست.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
عمل کج باز. دغلی. مفسدی. مکاری. فریبندگی:
ای همه ضرب تو به کج بازی
ضربه ای زن به راست اندازی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کج بحث
تصویر کج بحث
یاوه گو کسی که در مباحثه راه خطا رود و بیهوده گوید: (مهر خاموشی حصار شد ز کج بحثان مرا ماهی لب بسته را اندیشه از قب نیست) (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج بینی
تصویر کج بینی
عمل کج بین
فرهنگ لغت هوشیار